۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه

اندر تنهایی دونفره‌ی همیشه زند‌ه‌مان

ولی چیزی، شاید، عوض شده که نمی‌دانیم چیست، اصلن نمی‌دانیم عوض شده یا نه. چیزی ته دلمان کدر شده گویی. هر چه فکر می‌کنم ماهیتش را نمی‌دانم، ولی هست. چیزی هست...
شاید مشکل این است که رسمی شده رابطه و شاید این هم نیست .
چیزی دارد به‌هم می‌ریزد چیزی را و نمی‌دانیم هر کدام چیستند و نباید بریزد...
فردا قرار کافه‌روی تا نیمه‌شب داریم و حرف زدن و بازیابی خویشتنمان. از حالا ذوق‌زده هستم برایش. باید همه چیز مثل پیش‌تر شود. همه چیز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر