به نظرم تو زندگی قبلیم همسایه بغلی ادیسون اینا بودم، بعد همهش حسرتشو میخوردم که چرا اینا تلیفون دارن و من ندارم...
عشق میکنم با تلفن. وقتایی که کارام با تلفن انجام میشه، چند ساعت که کارام با تلفن پیش میره، حال میکنم؛ در حد سرشاری بقرعان
چن روز که کسی به تلفنم کاری نداشته باشه، عقدهای میشم مثه که. بعضن با آدمای خیالیم مکالمه تلفنی دارم چه بسا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر